یه دهاتی عروس تهرانی می گیره ،
تو عروسی تهرانیا می گن: سبدسبد گل یاس،عروس ما چه زیباست
دهاتی ها هم برای اینکه کم نیارن میگن: گونی گونی پشگل،عباسعلی خوشگلparty
---------------------------------------------------------------------------------------------------
از یارو میپرسن شراب زندگی یعنی چه ؟
میگه : نمیدونم ، من فقط دوغ میخورم !!!
---------------------------------------------------------------------------------------------------
زن: اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمیبینی!
مرد: برای چی؟
زن: واسه اینکه چشماتو در میآرم !
----------------------------------------------------------------------------------------------------
یک روز ملانصرالدین خرش را در جنگل گم می کند.
موقع گشتن به دنبال آن یک گورخر پیدا می کند.
به آن می گوید: ای کلک لباس ورزشی پوشیدی تا نشناسمت!
----------------------------------------------------------------------------------------------------
یارو رو داشتن به جرم قتل زنش محاکمه می کردن . دادستان می گه : سنگدل ?! تو وقتی داشتی زنت رو می کشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی ؟! طرف می گه : نه والله ! بس که این زنیکه جیغ و داد میکرد مگه می ذاشت ما چیزی بشنویم ؟!!
----------------------------------------------------------------------------------------------------
ازدواج تنها جبهه ای است که شبها را میتوان با دشمن در یک سنگر خوابید hee hee
---------------------------------------------------------------------------------------------------
یک نفر تو کیوسک تلفن بوده، بیرون که میاد ازش میپرسند سالمه؟ میگه: سالمه فقط آفتابه نداره
--------------------------------------------------------------------------------------------------
معلم داشت جریان خون در بدن را به بچهها درس مىداد.
براى این که موضوع براى بچهها روشنتر شود گفت :
بچهها! اگر من روى سرم بایستم، همان طور که مىدانید خون در سرم جمع مىشود و صورتم قرمز مىشود.
بچهها گفتند: بله
معلم ادامه داد: پس چرا الان که ایستادهام خون در پاهایم جمع نمىشود؟
یکى از بچهها گفت: براى این که پاهاتون خالى نیست.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
همسر یک تاجر به شوهرش میگه: هر وقت تو میری سفر من عصبی میشم.
شوهرش میگه: غصه نخور عزیزم، من خیلی زودتر از آنی که تو فکر میکنی برمیگردم.
زنه میگه: خوب همین عصبی ام میکنه دیگه
------------------------------------------------------------------------------------------------------
زن از شوهرش میپرسه: عزیزم، تو منو دوست داری؟
مرد می گه: خوب معلومه عزیزم، اگه دوست نداشتم، چطور می تونستم هر شب بیام خونه پیشت، وقت و عمرم رو تلف کنم؟
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
یک روشنفکره از نویسنده می پرسه: شما از اصطلاح خلاء دردناک زیاد استفاده می کنید، مگه ممکنه چیزی هم خالی باشه هم درد کنه؟
نویسنده می گه: عجیبه! مگه شما تا حالا سردرد نگرفتید؟
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
مهمان: آقا تشریف دارند؟
مستخدم: نه خیر، رفته اند مسافرت.
مهمان: برای تفریح؟
مستخدم: نه خیر، با خانم رفته اند! drooling
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
غضنفر از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. غضنفر می گه: آهان فهمیدم، شلنگ! hee hee
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
استاد اسامی بچه ها را یکی یکی می خواند، رسید به اسم «بارانه». شخص مورد نظر را که پیدا کرد پرسید: واسه چی بارانه؟ دختر جواب داد: واسه این که روز تولدم بارون میومده. برادر اهل دلی از ته کلاس گفت: خوبه اون روز آفتابی نبوده! rolling on the floor
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
از غضنفر می پرسن امام رضا چرا رفته بود مشهد؟ می گه: رفته بود زیارت!
غضنفر کارت عابر بانکش رو می اندازه توی حرم امام رضا، می گه: حاجتم رو بده تا رمزش رو بگم!big grin
به غضنفر می گن دوست داشتی جای خدا بودی؟ می گه: نه. می گن: چرا؟ می گه: چون جای پیشرفت نداره!
غضنفر چند روز پشت سر هم می رفت گچ سوسک کش می خرید. مغازه دار ازش می پرسه چرا اینقدر گچ سوسک کش می خری؟ غضنفر می گه: آخه هرچی اینا رو پرت می کنم به سوسکها نمی خوره!
بچه ای که گم شده بود می ره پیش پلیس می گه: ببخشید شما خانومی رو ندیدید که من پیشش نباشم؟
به غضنفر می گن به زنبورهایی که از کندو محافظت می کنن چی می گن؟
غضنفر می گه: خسته نباشید! peace sign
به غضنفر می گن با آش جمله بساز. می گه: محمدی آش صلوات! oh go on
عاشقانه....
به چشم خسته من آسمون پر سنگ شده لعنت به این جدایی دلم برات تنگ شدهsigh
من غم را در شب شب را در سکوت سکوت را در تنهایی و تنهایی را بخاطر فکر کردن به تو دوست دارم
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی، ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم ولی اشک به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم angel
با خون غم نوشتم غربت مکان ما نیست از یاد بردن دوست هرگز مرام ما نیست
اگر با گریه دریایی بسازم اگر با خنده رویایی بسازم اگر خنده شود در من فراموش اگر گریه شود با من هم آغوش تو را هرگز نخواهم کرد فراموش
زندگی دفتری از خاطره هاست یک نفر در دل شب یک نفر در دل خاک یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی ها
تق تق تق
کیه؟ من گدایه دوره گردم امدم دورت بگردم big hug
جملات زیبا...
وقتی بهعلاوه خدا باشی منهای هر چیزی زندگی میکنی!
دیـــــدن لـبـــخـنـــد آنهـایـی که رنج می کــشند از دیدن اشک هــایشان درد ناکتر است
ما کاشفان کوچه های بن بستیم، حرف های خسته ای داریم... این بار پیامبری بفرست که تنها گوش کند
انسانها گاهی آنقدر احمقند که مثل عروسکهای خیمه شب بازی روزی هزار بار دستهای خود را بر سر میرسانند ولی نخهای را که از ان اویزانند را نمی یابند
چشمان تو حروف را، بی استفاده می کنند! کافی است نگاه کنی
زندگی را دور بزن و آنگاه که بر بلندترین قله ها رسیدی لبخند خود را نثار تمام سنگ ریزه هایی کن که پایت را خراشیدند
بزرگترین اقیانوس جهان آرام است،پس آرام باش تا بزرگترین باشی.
همیشه به خاطر داشته باشید که دنیا هرگز مدیون شما نیست ، زیرا قبل از شما نیز وجود داشته است
حکایت...
چرا مادرت را اذیت کردی
روزی ملا از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد
و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد.
ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است
دزد رو به ملا کرد و گفت: من مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم
ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم.
ملا دلش به حال او سوخت و گفت: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی!
روز بعد که ملا برای خرید به بازار فته بود گوسفندش را آنجا دید.
گوش او را گرفت و گفت :ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!؟
یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود.
آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و ? تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.
یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین.
بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . . خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.
یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره.
مرده میپرسه: ” اون گربه کره خر خونس؟”
زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!!
غضنفر میخواسته بیاد تهران، میره ترمینال از یه راننده میپرسه آقا بلیط تهران چند؟
رانندهه میگه : اگه جلو بشینی ???? تومن وسط ??? تومن رو بوفه ??? تومن
بعد میخواد یه کم یارو رو سر کار بذاره، میگه : اگه دنبال اتوبوس هم بدویی ??? تومن!
غضنفر یک نگاهی به کیف پولش میکنه، میگه: خوبه دنبالش میدوم!
خلاصه ??? تومن میده و بسم الله شروع میکنه دنبال اتوبوس دویدن.
نزدیکای غروب اتوبوس داشته از نزدیکای کرج رد میشده، رانندهه میبینه غضنفر هی داره از عقب اشاره میکنه
شاگردش میگه: بابا داغون شد! نگه دار سوار شه. هوا داره تاریک میشه سختشه، بیچاره ??? تومن هم که داده.
راننده هم نگه میداره.
غضنفر نفس نفس زنان و شاکی میاد جلو میگه: اینجا کرج بود؟
راننده میگه: آره.
غضنفر میگه: خوب مرتیکه خر چرا هر چی علامت میدم نگه نمیداری؟! من میخواستم کرج پیاده شم.
یک نفر عتیقه فروش به منزل روستایی ساده ای وارد شد. دید تغار قدیمی نفیسی دارد و در آن گوشه افتاده است و گربه ای در آن آب می خورد.
ترسید اگر قیمت تغار را بپرسد روستایی ملتفت مطلب شود و قیمت گزافی طلب کند.
پس گفت : عمو جان چه گربه ی قشنگی داری ! آیا حاضری آن را به من بفروشی ؟
روستایی گفت : چند می خری؟
گفت : هزار تومان.
روستایی گربه را در بغل عتیقه فروش گذاشت و گفت : خیرش را ببینی.
عتیقه فروش پیش از آنکه از خانه روستایی می خواست بیرون برود ، با بی اعتنایی ساختگی گفت :
عمو جان این گربه ممکن است در راه تشنه شود ، خوب است من این تغار را هم با خود ببرم. قیمتش را هم حاضرم بپردازم.
روستایی لبخندی زد و گفت : تغار را بگذارید باشد ؛ چون که بدین وسیله تا به حال ? گربه را فروخته ام!!
در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه ی راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد .
بنا بر این استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته
و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد .
این روال سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد .
سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت .
گربه هم مرد .
راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند
تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند .
سالها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت در باره ی“اهمیت بستن گربه”
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند.
روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایهاش در حال آویزان کردن رختهای شسته است
و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس شویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباسهای شستهاش را برای خشک شدن آویزان میکرد زن جوان همان حرف را تکرار میکرد
تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباسهای تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت:
«یاد گرفته چطور لباس بشوید. ماندهام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجرههایمان را تمیز کردم!»
تعدادی مرد در رخت کن یک باشگاه گلف هستند
موبایل یکی از آنها زنگ می زند
مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیکر می گذارد و شروع به صحبت می کند
همه ساکت میشوند و به گفتگوی او با طرف مقابل گوش می دهند
مرد: بله بفرمایید
زن: سلام عزیزم منم باشگاه هستی؟
مرد:سلام بله باشگاه هستم
زن: من الان توی فروشگاهم یک کت چرمی خیلی شیک دیدم فقط هزار دلاره میشه بخرم؟
مرد: آره اگه خیلی خوشت اومده بخر
زن:می دونی از کنار نمایشگاه ماشین هم که رد میشدم دیدم اون مرسدس بنزی که خیلی دوست داشتم رو واسه فروش آوردن خیلی دلم میخواد یکی از اون ها رو داشته باشم
مرد:چنده؟
زن:شصت هزار دلار
مرد:باشه اما با این قیمتی که داره باید مطمئن بشی که همه چیزش رو به راهه
زن: آخ مرسی یه چیز دیگه هم مونده اون خونه ای که پارسال ازش خوشم میومد رو هم واسه فروش گذاشتن 950000 دلاره
مرد: خوب برو بگو 900000 تا اگه میتونی بخرش
زن: باشه بعدا میبینمت خیلی دوست دارم.
مرد:خداحافظ
مرد گوشی را قطع میکند مرد های دیگر با تعجب مات و مبهوت به او خیره میشوند
بعد مرد می پرسد: این گوشی مال کیه؟؟؟